-
The tale of water and fire 7
جمعه 16 شهریور 1397 22:00
سلام جیگرا حرفی نیست یه ادیت از لیتوک ببینید بعد برید ادامه قسمت هفتم ( ناجی ): لیتوک روی زمین حیاط معبد روی زانوهایش افتاده بود و مضطرب و نگران اتفاقی بود که در شرف وقوع بود... اخر او که جرمی مرتکب نشده بود. برای فهمیدنش تنها یک راه داشت اینکه منتظر بماند و ببیند چه بر سرش خواهد آمد. البته او تنها کسی نبود که میخواست...
-
The tale of water and fire 6
جمعه 9 شهریور 1397 21:31
سلام جیگرا قسمت ششم رو آوردم ولی قبلش میخوام یه توضیح کوچولو درمورد این فیک بهتون بدم همانطور که متوجه شدید این فیک شامل دو داستان مجزاست که یکی مربوط به گذشته و دیگری مربوط به حاله در کنار این بهتون گفتم که این فیک بیشتر حالت رمان داره پس باید یکم صبور باشید منم سعی میکنم پارت های طولانی تری بنویسم. یه چیز دیگه بعضی...
-
Angelenos and Narcissus 11
سهشنبه 6 شهریور 1397 14:09
سلام جیگرا متاسفانه دیشب بلاگ اسکای از دسترس خارج شده بود نتونستم اپش کنم بفرمایید قسمت یازدهم به همراه پوستر جدید قسمت یازدهم: بعد از استراحتی چند ساعته از خواب بیدار شد و چشمانش را باز کرد -بلاخره بیدار شدی؟... هیچول درحالیکه لنگی آبی ابریشمی دور کمرش بود کنار تخت ایستاده بود... موهای بلندش خیس آب بود و نشام میداد...
-
The tale of water and fire 5
جمعه 2 شهریور 1397 21:42
سلام جیگرا بلاخره تو این قسمت داستان اصلی شروع میشه و شیوون و سونگمین هم وارد داستان میشن برید بخونید که این قسمتش حسابی هیجان انگیزه قسمت پنجم: ( اوفانیم ها ) هفته ها بود که از نزول باران بر قلمروی خشکیده ی آب میگذشت... در طی این چند هفته باران پی در پی باریده بود و سبب شده بود تا زمین ها بارور و آماده ی کشت و زرع...
-
Angelenos and Narcissus 10
دوشنبه 29 مرداد 1397 22:01
سلام جیگرا در مورد این قسمت حرفی ندارم برید بخونید قسمت دهم: غرق رویای شیرینی بود که با احساس چیزی نرم و خیس روی گونه اش از خواب بیدار شد. چشمانش را که باز کرد با یک گربه ی ملوس و خواستنی روبرو شد که به رویش خیمه زده و با نیشی باز و چشمان درشت و درخشانشان نگاهش میکرد. هیچول با رویی گشاده گفت -صبح بخیر فرشته! و برای...
-
The tale of water and fire 4
جمعه 26 مرداد 1397 22:08
سلام جیگرا بفرمایید قسمت چهارم این فیکو بخونید قسمت چهارم: عطر گلِ سرخ سونگمین بی حوصله روی پله های معبد نشست و سرش را به دستهایش تکیه داد. هفت روز بود که لیتوک خودش را در معبد حبس کرده بود و ل.ب به آب و غذا نزده بود. سونگمین به شدت نگران او بود ولی کاری از دستش بر نمی آمد...زورش نمیرسید تا درهای محکم معبد را بشکند....
-
Angelenos and Narcissus 9
چهارشنبه 24 مرداد 1397 21:57
سلام جیگرا داستان تازه داره شروع میشه بفرمایید قسمت نهم قسمت نهم: لیتوک با شگفتی پرسید- کجا میری؟ اما هیچول بدون اینکه جوابی به او بدهد در صندوق بزرگی که در اتاق بود را باز کرد و با بسته ای که با پارچه ای ابریشمی پوشانده شده بود سمت تخت برگشت. هیچول لبخند به ل.ب بسته را سمت او گرفت -بگیرش! لیتوک با تعجب گفت- این چیه؟...
-
The tale of water and fire 3
جمعه 19 مرداد 1397 21:55
سلام جیگرا نظراتتون برای این فیک خیلی کمه نزارید از نوشتنش دلسرد بشم نظر بدید تا برای ادامه ش انگیزه بگیرم یه ادیت از چولا ببینید بعد برید این قسمتو بخونید قسمت سوم: نقاشی نمیدانست چه مدت روی زانوهایش در حیاط نشسته بود که با احساس دستهای کوچکی روی شانه هایش سرش را بلند کرد -عمو؟! برگشت و با دیدن پسرک لبخندی زد -تو...
-
8 Angelenos and Narcissus
پنجشنبه 18 مرداد 1397 21:58
سلام جیگرا طبق قولی که دادم امشبم اپش کردم تشریف ببرید ادامه بخونیدش قسمت هشتم: هیچول لیتوک را روی تخت هل داد و بدون توجه به چشم غره ی لیتوک به رویش خم شد و ل.ب هایش را با شهو.ت بو.سید. اهمیت نمیداد که لیتوک درموردش چه فکر میکرد. در آن لحظه فقط میخواست با او باشد! بو.سه اش را عمیق تر کرد به امید آن که لیتوک جوابش را...
-
Angelenos and Narcissus 7
چهارشنبه 17 مرداد 1397 22:00
سلام جیگرا حرفی ندارم یه ادیت ببینید و بعد برید این قسمتو بخونید این قسمت شیوونم میاد قسمت هفتم: لیتوک سریع برگشت تا با ناجی اش رو در رو شود که مردی قدبلند با چهره ی مهربان و نجیب را دید که لبخندزنان نگاهش میکرد. لیتوک به خاطر نداشت که قبلا اورا دیده باشد. پرسید -تو... تو کی هستی؟! اما آن مرد خوش چهره بدون اینکه جوابش...
-
Angelenos and Narcissus 6
دوشنبه 15 مرداد 1397 22:04
سلام جیگرا قسمت ششم رو آوردم نظر فراموش نشه قسمت ششم: لیتوک فرصتی برای رها کردن خودش پیدا نکرد چون ل.ب های داغ و وسو.سه کننده ی هیچول به سرعت روی ل.ب هایش قفل شدند و اورا عمیق و شهو.ت آلود بو سیدند. هیچول با دست آزادش به شانه ی لیتوک فشار آورد و بدون اینکه بوسه را بشکند اورا وادار کرد که دوباره داخل وان بشیند. لیتوک...
-
The tale of water and fire 2
جمعه 12 مرداد 1397 22:04
سلام جیگرا بفرمایید قسمت دوم قسمت دوم: دژاوو ( پیش تر دیده شده ) نیمروز دیگری از راه رسیده بود و خورشیدِ سوزان نور و گرمای شدید و غیرقابل تحملش را نثار شهر و زمین های لم یزرع اطرفش میکرد. زمین هایی که سالهای گذشته کاملا سرسبز و مملو از محصولات مختلف بودند ولی اکنون به کویری بی آب و علف تبدیل شده بودند. دو سال بود که...
-
Angelenos and Narcissus 5
چهارشنبه 10 مرداد 1397 21:58
سلام جیگرا حرفی نیست برید بخونید قسمت پنجم: چند دقیقه ای بود که بیدار شده بود و لبخند به ل.ب فرشته ای که هنوز کنارش خواب بود را تماشا میکرد. صادقانه فکرکرد که دیشب یکی از پرلذت ترین شب های زندگی اش بود....شبی داغ و پر از هیجان و سک.سی که از تک تک لحظاتش لذت برده بود. طوری که حتی فکر کردن به لحظات دیشب باعث میشد بدنش...
-
The tale of water and fire 1
جمعه 5 مرداد 1397 22:40
سلام جیگرا اینم از قسمت اول تیزر اولی و قدیمی شم یه بار دیگه میزارم واسه اونایی که قبلا دان نکردن با خوندن این قسمت و دیدن تیزرا چارچوپ کلی داستان دستتون میاد تیزر اول http://s9.picofile.com/file/8307703600/The_legend_of_water_and_fire_somy_angel.mp4.html تیزر دوم...
-
Lo siento 6
یکشنبه 31 تیر 1397 23:06
سلام جیگرا این فیک ازین به بعد روزهای زوج اپ میشه واسه خوندن این قسمت تشریف ببرید ادامه قسمت ششم: در عصر آرام تابستانی ، درهای با.ر " شیطان شب " بسته بود و صاحبان با.ر مشغول کار بودند تا با اولین ساعات غروب در را آن به روی مشتری ها باز کنند. کیوهیون لیست مشر.وب هایش را چک میکرد که در صورت تمام شدن موردی سریع...
-
معرفی فیک جدید: The tale of water and fire
شنبه 30 تیر 1397 22:44
های جیگرا معرفی فیک جدیدو آوردم! میدونم هنوز فیک ناتموم زیاد دارم ولی نمیخواستم اینو واسه بعد بزارم اگه یادتون باشه پارسال معرفی شو گذاشته بودم اما چون موقع درس و مدرسه بود گفتم تابستون اپش میکنم. در مورد جو و فضای داستان اینو بگم که خیلی شبیه جادوی درون هستش. و تموم سعی مو میکنم که ازون بهتر بشه احتمالا طولانی شی و...
-
دانلود فیک Cinderella and Angel of dreams
شنبه 23 تیر 1397 23:51
سلام جیگرا اینم از فایل دانلودی این فیک خودم خیلی دوستش داشتم امیدوارم شماها هم ازش لذت برده باشید. دوستانی که تازه شروع به خوندن این فیک میخونن منو از نظرات سازنده شون محروم نکنن دانلود در ادامه ی مطلب دانلود فایل پی دی اف به همراه تمام پوسترها و ادیتها :...
-
Lover and beloved
جمعه 22 تیر 1397 19:57
سلام همگی من همکار جدید سامی جون هستم اولین فعالیتمو میخوام رو با یه وان شات شروع کنم خداکنه مورد پسندتون باشه دانلودفایل http://s9.picofile.com/file/8331673076/Hanna_LOVER_AND_BELOVED.pdf.html
-
Sarang only you 38 (اخر)
سهشنبه 19 تیر 1397 23:13
سلام مجدد اینم از سوپرایزی که قولشو داده بودم خیلی فاصله افتاد ولی مهم اینه که تموم شد خوندید نظر بزارید تا ذوق کنم فایل کامل دانلودی به زودی قسمت سی و هشتم ( آخر ) : یک سال بعد: -آههه شیوونا! کیوهیون ناله ای کرد و بدنش را که در میان بازوان قوی شیوون عملا زندانی شده بود را پیچ و تاپ داد. شیوون پوزخندی زد و بار دیگر...
-
تک شات توکچول : Lost heaven +18 یا بهشت گمشده
سهشنبه 19 تیر 1397 17:44
سلام جیگرا تولد نارسیس خوشگل مون و بازگشت سرباز کوچولومونو تبریک میگم به مناسبت تولد هیچول یه وان شات نوشتم که امیدوارم خوشتون بیاد میتونید در ادامه دانلودش کنید در ضمن آخر شب هم اگه شد یه سوپرایز براتون دارم دوتا عکس توکچولی ببینید بعد برید ادامه یکی از کیوت ترین مومنت های توکچول خجالتی کی بودی تو؟ دانلود...
-
Lo siento 5
جمعه 15 تیر 1397 23:56
سلام جیگرا ببینید ساعت چنده و من دارم اپ میکنم حرفی نیست برید این قسمتو بخونید این قسمت باز اهم اهم داریم دوستان سایلنت لیدر هم یه تکونی به خودشون بدن جای دوری نمیره قسمت پنجم: چند ساعتی بیشتر به صبح نمانده بود اما همچنان خواب از چشمان شیوون فراری بود. ل.به ی تخت نشسته بود و در سکوت پسری را تماشا میکرد که روی تختش به...
-
Cinderella and angel of dreams 37 (آخر)
چهارشنبه 13 تیر 1397 23:25
سلام جیگرا بلاخره به قسمت آخر این فیک رسیدیم پایانش خودمو راضی کرده امیدوارم شماها روهم راضی کنه برای قسمت آخر یه پوستر مخصوص ساختم که امیدوارم دوستش داشته باشید و در آخر اینکه نظر فراموش نشه و دوست دارید بازم این ژانری بنویسم؟ قسمت سی و هفتم ( آخر ) : تنها کنار تخت شاهزاده لیتوک ایستاده بود و نگاهش به صورت آرام او و...
-
تک شات توکچول : Oldmen +18
یکشنبه 10 تیر 1397 21:14
سلام جیگرا تولد لیدر گوگولی و فرشته ی خوشگل مونو تبریک میگم امیدوارم لیدر مهربون مون هزارساله شه به همین مناسبت یه تک شات انسی بالا براتون آوردم برای خوندنش برید ادامه نظرم فراموش نشه دانلود فیک http://s9.picofile.com/file/8330656434/Oldmen_Teukchul_Fic_Somy_Angel.PDF.html
-
Cinderella and angel of dreams 36
جمعه 8 تیر 1397 23:04
سلام جیگرا بعد یه غیبت چند روزه اومدم بترکونم این قسمت خیلی خیلی خیلی طولانیه ( از دو قسمت بیشتره!) و هم به شدت هیجانی! قسمت بعدی جدی جدی قسمت آخره اما قبلش بد نیست یادی هم از مومنت های فرودگاهی اخیر توکچول کنیم اینم فن آرت خوشجلش قسمت سی و ششم: -به قصر من خوش اومدی کیم هیچول! هیچول شگفتزده به اطراف چشم چرخاند تا...
-
Cinderella and angel of dreams 35
سهشنبه 29 خرداد 1397 22:33
سلام جیگرا با یه قسمت هیجان انگیز دیگه خدمت رسیدیم اینم ادیتی هستش که برای این قسمت درست ش کردم نظر فراموش نشههه قسمت سی و پنجم: چیزی به طلوع خورشید نمانده بود و تاریکی شب به تدریج داشت رخت می بست تا پایتخت به روشنایی صبح دیگری خوشامد بگوید. شب گذشته، شب طولانی ای برای تمام ساکنان و مهمان قصر بود ... آنها ساعت های...
-
Lo siento 4
یکشنبه 27 خرداد 1397 23:31
سلام جیگرا جمعه نیست ولی قول داده بود امشب اپش کنم اینم یه عکس از بوم ، برادر لیتوک تو فیک قسمت چهارم: شیوون با حیرت گفت -لی لیتوک؟! چشمان لیتوک با شناختن او از حیرت گشاد شدند. شیوون در ماشین را باز کرد و بدون اینکه کامل پیاده شود با تعجب گفت -باورم نمیشه! و دید که لیتوک هم به اندازه او این دیدار غیرقابل باور شوکه و...
-
Cinderella and angel of dreams 34
پنجشنبه 24 خرداد 1397 22:24
سلام جیگرا ایندفعه زود اپ کردم نه؟ آخه این و سارانگ باید قبل تابستون تموم شه چون واسه تابستون برنامه ی ویژه ای داریم لطفا نظرات تونو ازم دریغ نکنید ادومه پلیزززز قسمت سی و چهارم: زمانی که هیچول و هیوک از چادر بیرون آمدند شب از نیمه گذاشته بود... این را صدای ضربات ساعت بزرگ قصر نشان میداد. دوازده ضربه ی پی در پی که آن...
-
Cinderella and angel of dreams 33
سهشنبه 22 خرداد 1397 22:45
سلام جیگرا یکی به من بگه چرا این نمیخواد تموم بشه قسمت سی و سوم: بعد رفتن لیتوک تحمل جشن حتی برایش سخت تر از قبل شده بود. احساس عذاب وجدان و گناه لحظه ای رهایش نمیکرد و به شدت دلواپس و نگران کیوهیون بود. نبودن کیوهیون خودش نشان میداد که چقدر بابت این ازدواج نفرین شده ناراحت و دلشکسته ست. ای کاش واقعا قدرت آن را داشت...
-
Lo siento 3
جمعه 18 خرداد 1397 23:31
سلام جیگرا بفرمایید قسمت سوم قسمت سوم: قبل رفتن برای آخرین بار محتویات داخل کوله اش را چک کرد و بعد اینکه درش را بست آن را روی شانه اش انداخت. پایش را از اتاق بیرون گذاشت و وارد سال بزرگ ویلا شد. چند قدمی بیشتر با در خروجی فاصله نداشت که صدای مردانه ای اورا متوقف کرد. -لیتوک داری جایی میری؟ برگشت و با برادر بزرگترش...
-
Cinderella and angel of dreams 32
دوشنبه 14 خرداد 1397 22:17
سلام جیگرا با یه قسمت طولانی و خیلی خیلی هیجان انگیز اومدم تو این قسمت قراره به جواب خیلی از سوالاتتون که از ابتدای فیک براتون پیش اومده بود برسید و اینکه امیدوارم آنجلیک پتال ها و گیمریست های عزیز بعد خوندن این پارت به خونم تشنه نشن عزیزان یادتون باشه این یه داستان هپی انده و قراره یه پایان گل و بلبلی داشته باشه پس...